همه ی زندگی من وندا عسلهمه ی زندگی من وندا عسل، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

پرنسس زیبای ماما و بابا

این روزها.....

عطر یاسم....باغ گیلاسم هر روز که میگذره ثانیه به ثانیه اش خاطره ست....هر لحظه با مزه تر و بازیگوش تر میشی گریه هات لوس لوسی شده.....وقتی چیزی میخوای یا میخوای بابا ببردت بیرون بغض میکنی....توی خواب دست میزنی.....در حین بازی یهو رو زمین دراز میکشی....پرینتر بابا رو روشن و خاموش میکنی.....مدادو خودکارو ماژیکای بابا رو هی میذاری تو دایره های سر جاشون هی برمیداری.....Dvd player رو هل میدی تا از پشت میز بیافته....طی سه جلسه ست بابا میبردت حمام و من میام میشورمت و از حمام کردن لذت میبری.....اسباب بازیهاتو تق تق میزنی بهم....موبایل و میذاری تو لیوان و لیوان و به زور میذاری تو پارچ آب.... سر بطری آب معدنی رو میذاری روشو بر میداری اونم درسته درست...
27 تير 1391

یه دنیایی وندای من

سلام گل خوشبوی من قربونت برم که هر روز یه عالمه کار جدید میکنی و منم ذوق مرگ میشم ملچ ملوچ میکنی دیدنی البته بدون اینکه غذا بخوریا با دهن خالی منم اداتو درمیارم و یه بار من انجام میدم یه بار شما و کلی باهم می خندیم راستی قبلا صداتو خش دار میکردی الانا من صدامو اینجوری میکنم شمام پشت سر من انجام میدی و باز باهم کیف میکنیم راستی مامی دوشنبه ی گذشته لبت خورد به لبه ی مبلت و بالای لثه ات زخم شد انقدر ترسیدم و انقدر گریه کردی ، اولش فکر کردم دندونای بالاته اما بعد دیدم خدارو شکر نیست اما گلم خیلی بد بود ایشالا دیگه چیزیت نشه  شنبه ی گذشته دونه های قرمز هم ریختی بیرون اول فکر کردم حساسیته اما دوشنبه عمه فرزانه دید و گفت مخملکه ام...
19 تير 1391

ماه آسمونم

تو که ماه بلند آسمونی    منم ستاره میشم دورتو میگیرم اگه ستاره بشی دورمو بگیری     منم ابر میشم روتو میگیرم اگه ابر بشی رومو بگیری     منم بارون میشم نم نم میبارم اگه بارون بشی نم نم بباری     منم سبزه میشم سر درمیارم اگه سبزه بشی سر در بیاری     منم گل میشم و کنارت میشینم ماه من ، یکی یه دونه ی من الان که برات مینویسم یازده ماه و یازده روز و یازده ساعته از اومدنت به زندگی ما میگذره و چقدر این یازده ماه زیبا و تماشایی بود چقدر زود گذشت ، همه ی دنیای من کم کم داریم به لحظه ی ناب تولدت نزدیک میشیم به روزی که بهترین و زیباترین لحظه...
18 تير 1391

فرشته ی کوچولوی من

دخترک لپ گلی        بیا بکن بلبلی بس که نمک میریزی        پیش همه عزیزی خیلی قشنگ و پاکی        بدون گرد و خاکی سرت رو شونه کردی        بافتی و دونه کردی خیلی قشنگ می خندی        بخند بخند که قندی         با ادبی تو دختر        از همه کس تو بهتر ...
10 تير 1391

روزهای قبل تولد

گل من ،خوشگلم یک ماه و شش روز مونده به اولین سال تولدت ما هم در تدارک ، اما گلم توی ماه مبارک رمضانه و من تا حالا توی این ماه مبارک از این جشنها نرفتم و نمی دونم چطور برگزارش کنم تزئینات رو آماده کردم (خود خودم) و امروز هم می خوایم بریم آتلیه چندتا عکس بندازیم البته یه فکرایی هم واسه عکس یکسالگیت دارم مامانا اگه پیشنهادی دارین برای جشن توی ماه رمضان خوشحال میشم بهم بگید مرســــــــــــــــــــِی ...
1 تير 1391
1